امروز، ما متعهد به ساختن جامعه هماهنگ سوسیالیستی و حتی جهانی هماهنگ هستیم. به عنوان یک روحیه فرهنگی بی نظیر، اندیشه بی طرفی اسلام باید نقش منابع معنوی را ایفا کند و از ارزش منحصر به فرد خود در این فرآیند استفاده کند.

     به عنوان یک پدیده اجتماعی، دین دارای تاریخ طولانی، محتوای فرهنگی غنی و پایه و اساس اجتماعی گسترده ای است. دین اسلام به عنوان یکی از سه دین اصلی جهان، دارای بیش از هزار سال سابقه وراثت است، که حکمت فیلسوفان در همه دوره ها را گرد هم آورده است. آثار و کتب دینی اسلامی چنان گسترده است که یک سیستم وسیع و عمیق، فلسفی اسرارآمیز اسلامی را تشکیل داده است. سیستم فرهنگ اسلامی نه تنها مفهومی از آگاهی و سلوک رفتاری است، بلکه شناخت پدیده های جهانی و هدف نهایی انسان است؛ سیستم فرهنگ اسلامی نوعی فرهنگ ضروری است که باعث می شود تمدن بشری در تنوع حضور پیدا کند. سیستم فرهنگی اسلامی حاوی افکار خنثی سازی غنی است ، هزاران سال است که جهان بینی، چشم انداز زندگی و ارزشهای مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده و به همه جنبه های زندگی اجتماعی مسلمانان نفوذ کرده است.

     در ساخت و ساز سرنوشت مشترک بشر امروز، درک عینی و بازی کامل از تفکر خنثی سازی اسلام برای تحکیم و حفظ بیشتر از مذهب ملی، برای ثبات و هماهنگی وحدت همه ملیت های کشور، تقویت نیروی انسجام توده های مدهبی و پیوند مسلمانان با سایر اقوام و اسلام با سایر مذاهب دارای اهمیت عملی مثبت است.

     اسلام همیشه از یک رفتار خنثی سازی و بی طرف نسبت به همه چیز دفاع می کند، نه بیشتر از حد و نه کم تر از حد. چه برای مسائل مذهبی باشد و چه برای موضوعات مختلف اجتماعی، طرفدار بی طرفی و اعتدال گرایی است و با افراط مخالفت است. در « قرآن» و حدیث از مفهوم بی طرفی حمایت شده است. در «قرآن» می گوید: "ما همچنان شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید تا نیکی و درستی را سایر ملل عالم از شما بیاموزند چنانچه پیغمبر را گواه شما کردیم تا شما از وی بیاموزید"(۲:۱۴۳). همچنین در حدیث این تفکر را ابراز داشته است  که : "زیباترین کار همین کار بی طرف است". اسلام همیشه بر بی طرفی و هماهنگی بین ایمان و عقلانیت، روح و مادی ، فرد و جامعه، حقوق و تعهدات، خانواده و جامعه، دنیا و آخرت تأکید کرده است. تمدن اسلامی قانون یگانگی اضداد، تعادل میانگین و کمال یکدیگر را آشکار کرد. اسلام اعتقاد را برای انسان بازیابی می کند اما عقل آن را محروم نمی کند؛ اسلام دین را برای انسان می بخشد اما علم را از دست نمی دهد؛ اسلام به مردم روحیه می بخشد اما لذت بردن از زندگی مادی را محدود نمی کند، اسلام آخرت را به انسان می دهد اما بر جهان امروز نیز قرار می گیرد؛ اسلام حقیقت را می گوید اما نه به اجبار؛ اسلام اخلاق را بیان می کند، اما آزادی را محدود نمی کند. این مقاله دلالت های خاص افکار خنثی سازی اسلام را از جنبه های زیر توضیح می دهد :

     در نگاه اسلام، "اندیشه خنثی سازی و بی طرف" آن مبتنی بر اصل اعتقاد اساسی "شناخت یکتایی خداوند" است. خدا بالاتر از عقلانیت انسانهاست. برای دنیایی که توسط خداوند خلق شده است، باید از توانایی عقلانی که خداوند به انسانها داده است برای قضاوت و شناخت و برای درک قدرت خداوند استفاده کند. بنابراین، رابطه ایمان سازش، مکمل، فراگیر و تقویت یکدیگر هستند.

     از نظر اعتقادات مذهبی، اسلام طرفدار پیروی از اصل "نگه داشتن راه میانه" است و اذعان می کند که خداوند یکتا است و اعتماد به خداست. مضمون« قرآن» از اول تا آخر نمایان است، همین خداوند است که همه چیز را در عالم هستی آفریده است. در اسلام، یک ملت می تواند به یک "ملتی بی طرف" تبدیل شود یا نه، از رنگ و زبان سنجیده نمی شود، بلکه از اعتقاد یک ملت "بی طرف یا نه" سنجیده می شود، یعنی اینکه آیا به خدا ایمان داشته و یگانه بودن خداوند را شناخته است یا نه.

     براساس اصل ایمان"شناخت یگانه بودن پروردگار"، فرهنگ اسلامی مدعی است که مردم باید درباره همه چیز در جهان قضاوت عقلانی خود را داشته باشند. اسلام معتقد است قضاوت عقلایی نه تنها توانایی خاصی است که خداوند به انسان داده است بلکه یکی از پیش نیازهای انسان برای دستیابی به باورهای صحیح است. در «قرآن» می گوید: "محققا در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز (بر وجود حق و علم و قدرت و حکمتش) دلائلی روشنی است برای خردمندان عالم"، "آنهائیکه در هر حالت ایستاده و نشسته و خفتن خدا را یاد کنند و دائم فکر در خلقت آسمان و زمین کرده و گویند پروردگارا تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده ای، پاک و منزهی، ما را بلطف خود از عذاب دورخ نگاهدار" (۱۹۱ – ۱۹۰ :۳). بنابراین، افراد معقول می توانند با مطالعه همه چیز در جهان، با فکر کردن در مورد اسرار آسمان ها و زمین دانش واقعی کسب کنند و به خداوند ایمان آورند و خداوند را بپرستند. علاوه بر این، از آنجا که خداوند ذهنیت را به انسان می دهد، وظیفه انسان هاست که با تفکر عقلانی دنیای جهان را بررسی و درک کنند تا وضعیت آنها را تا حدی تغییر دهد.

     هدف اسلام برای دفاع از تفکر عقلانی و قضاوت عقلانی، درک بهتر وجود خالق، روشن شدن رابطه بین خالق و مخلوق و سپس ترس از خدا، پیروی از قوانین طبیعت است که توسط خدا تدوین شده است. فرهنگ اسلامی مردم را راهنمایی می کند تا از عقلانیت برای درک خود استفاده کنند، جایگاه خود را درست قرار دهند، بفهمند که از کجا آمدند و به کجا می روند، چه کاری می توانند انجام دهند و چه کاری نمی توانند انجام دهند، از طریق این روش بر استکبار و خودبینی غلبه می کنند تا به خنثی سازی (بی طرف) ایمان و عقلانیت برسند. بی طرفی ایمان و عقلانیت که  فرهنگ اسلامی مبتکر است، باعث می شود مردم از خالق در قلب خود بترسند، از عقل برای داوری درست و نادرست، خوب و بد، حقیقت و کاذب استفاده کنند و از این طریق رفتار خود را کنترل کنند. از آنجا که مسلمانان راهی برای مراقبت و تزکیه خود دارند، می توانند به احترام به خود، عشق به خود، تأمل به خود ، خودآگاهی و نظم و انضباط خود دست یابند، بنابراین می توانند از دخالت درونی و درگیری های درونی خلاص شوند و از افکار و رفتارهای افراطی خودداری کنند، و همچنین می توانند تعادل روانشناختی و آرامش روحی حاصل کرد، و هماهنگی بین انسان و طبیعت، انسان و جامعه و انسان و روح تحقق یابد.

     بادر نظر گرفتن دنیا و آخرت افکار بی طرفانه، نوعی جهان بینی از تعلم (کلام) اسلامی است. در سیستم تعلیم (کلام) اسلامی، دوره زندگی به دو مرحله تقسیم می شود: "دنیای امروز" و "آخرت". دنیای امروز کوتاه مدت است و آخرت ابدی است. اسلام معتقد است که انسان نه تنها زندگی این دنیا دارد، بلکه زندگی در آخرت پس از مرگ نیز خواهد داشت، مردم این دنیا فقط از طریق کوشش و انجام کار نیک و نیکوکاری، می توانند خوشبختی آخرت را به دست یابند. «قرآن» از مسلمانان خواست که هم دنیای امروز و هم آخرت را در نظر بگیرند، در «قرآن» آمده: "به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده از قوای ظاهری و باطنی و مال و سایر نعمتهای دنیا بکوش تا ثواب و سعادت دار آخرت تحصیل کنی و بهره ات را هم از (لذات و نعم حلال) دنیا فراموش مکن و تا توانی به خلق نیکی کن چنان که خدا به تو نیکوئی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه و فساد بر نیانگیز که خدا مفسدان را ابداً دوست نمی دارد" (۲۸:۷۷). در حدیث نیز گفت: کوشش در دنیای امروز مانند زندگی ابدی است، آماده برای آخرت، مانند مرگ فردا است". این نوع بی طرفی اسلام نقش موثری در تنظیم نگرش افراد نسبت به زندگی واقعی و تنظیم رفتارهای مردم داشته است.

     اسلام از مسلمانان خواست که به زندگی واقعی اهمیت دهند و سعادت واقعی را دنبال کنند. اسلام مردم را به گرامی داشتن این دنیا، به دست آوردن ثروت از طریق کار صادقانه، سخت کوشی و همه راههای قانونی و معقول برای ایجاد یک زندگی سعادت واقعی تشویق می کند. اسلام معتقد است که هدف از خلقت همه چیز خداوند، خدمت به بشریت و تأمین نیازهای اساسی بشر است. در «قرآن» می گوید: "آن خدائی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشته و فرو بارید از آسمان آبی که بسبب آن بیرون آورد میوه های گوناگون برای روزی شما پس شما کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در صورتیکه می دانید خدا ذات بی مثل و بی مانند است"(۲:۲۲). "و هم زراعتهای شما را از آن آب باران برویاند و درختان زیتون و خرما و از هرگونه میوه بپرورد در این کار آیت و نشانۀ رحمت و قدرت  الهی برای اهل فکرت پدیدار است" (۱۶:۱۱). "هیچ کس جز بفرمان خدا نخواهد مرد که اجل هر کس در لوح قضای الهی بوقت معیت ثبت است، و هر که برای یافتن متاع دنیا کوشش کند از دنیا بهره مندش کنیم و هر که برای ثواب آخرت سعی نماید از نعمت آخرت بر خوردارش گردانیم و البته خداوند سپاسگزاران را جزای نیک (آسایش دنیا و بهشت آخرت) خواهد داد" (۳:۱۴۵).

     از نظر فرهنگ اسلامی، اگر مردم می خواهند خوشبختی آخرت را بدست آورند، باید اعتقادات خود را تقویت کنند، با جدیت تکالیف دینی انجام دهند، تزکیه اخلاقی خود را تقویت کنند، شخصیتی صحیح را پرورش دهند، روح کاملی را شکل دهند و از قانونی بودن رفتارهای فردی اطمینان حاصل کنند.

     افکار بی طرفی با در نظر گرفتن دنیای امروز و آخرت اسلام، از مردم خواسته می شود رابطه زندگی سکولار و زندگی دینی را به طور صحیح برقرار کنند و خنثی سازی بین این دو دست یابد. نباید جستجوی (pursuit) معنوی را به خاطر مشغول کارهای دنیا نادیده گرفت، و نیز نباید کارهای دنیا را به خاطر غرق در کارهای دینی غفلت کرد و فرصت پیشرفته را از دست دهد. همانطور که در قرآن آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه شما را برای نماز روز جمعه بخوانند فی الحال به ذکر خدا بشنابید و کسب و تجارت رها کنید که این (نماز جمعه از هر تجارت سودمندی) اگر بدانید برای شما بهتر خواهد بود". "پس آنگاه که نماز پایان یافت باز در پی کسب و کار خود رفته و روی زمین منتشر شوید و از فضل و کرم خدا روزی طلبید. و یاد خدا بسیار کنید تا مگر رستگار و سعادتمند گردید" (۱۰-۹ : ۶۲). جستجوی فضل و کرم خداوند به معنای تلاش و کوشش پس از نماز خواندن است.

     مبنی بر این نوع اندیشۀ خنثی سازی، مسلمانان می توانند به طور فعال زندگی را با زندگی واقعی بر خورد کنند، و می توانند ایمان و زندگی، روح و مادی، دین و سکولاریسم را آمیخته کنند و بسیاری از تضادهای اصلی زندگی مانند واقعیت و ایده آل ها، خوشبختی و رنج ها، موفقیت و شکست، بقا و مرگ و غیره را با موفقیت بر طرف کنند، تا همیشه روحیه صداقت، خوش بینی، شور و شوق و بهبود خود را حفظ کنند و بتوانند خدماتی را در ایجاد یک جامعه هماهنگ سوسیالیستی انجام کنند.

     اسلام معتقد است که انسان عضو جامعه است. "مردم در یک روابط اجتماعی گسترده قرار دارند. آنچه مردم انجام می دهند، فکر می کنند، همه مربوط به محتوای اجتماعی است، از خانواده تا روستا، قبیله، ملت، کشور، جهان، از روابط انسان با طبیعت تا روابط تولید، روابط اقتصاد، روابط سیاسی، روابط فرهنگی، روابط زن و مرد، روابط قومی، روابط اجتماعی و غیره؛ از زندگی اقتصادی، زندگی خانوادگی تا زندگی سیاسی، فلسفه، علم، ادبیات و هنر و دیگر زندگی ایدئولوژیک و فرهنگی ... همه این جنبه ها ویژگی های اجتماعی انسان را نشان می دهد". به عنوان یک فرد در جامعه، مردم فقط از طریق راه جامعه می توانند توسعه خود را بدست آورند. غیرممکن است که فردی که در انزوا زندگی کند و نیازهای مادی و معنوی خود را برآورده سازد. بنابراین، برای دستیابی به پیشرفت های خود، مردم باید گروه و جامعه را تشکیل دهند، و از الزامات و مقررات درونی جامعه پیروی کنند و به تعهدات و مسئولیت های اجتماعی خود عمل کنند. اگر کسی جامعه را ترک کند یا طراحی و توسعه خود را بدون توجه به واقعیت جامعه انجام دهد، برای هر کسی غیرممکن است.

     جامعه متشکل از گروه های بی شماری از مردم است، مردم گروه های مختلفی را تشکیل می دهند، اسلام از روح جمع گرایی حمایت می کند و عبادت جمعی را نوعی اقدام مقدس می داند و مردم را به عبادت جمعی تشویق می کند. جمع گرایی یک هنجار رفتاری و یک مجموعه روانشناختی درونی که تحت کنترل ارزشهای فرهنگی اسلامی شکل گرفته است. جمع گرایی در قانون اسلامی و فعالیتهای مذهبی ادغام شده و در زندگی و رفتارهای اجتماعی منعکس می شود. در آموزه های اسلام، نماز جمعه هر هفته یک بار تعیین شده و نماز جماعت (عید قرمان و عید فطر) سالی دو بار برگزار می شود. کسانی که به شرایط حج رسیدند باید در طول عمر خود یک بار باید به حج بروند. این مراسم های عبادی باید به صورت جمعی انجام شود، که باعث می شود آگاهی جمعی، تفکر جمعی و رفتار جمعی بخشی جدایی ناپذیر از مسلمانان باشد.

     از نظر فرهنگ اسلامی، پیشرفت افراد و پیشرفت جامعه وحدت دیالکتیکی است و متقابلا فرض و پایه است. توسعه اجتماعی باید با پیشرفت شخصی هماهنگ شود و توسعه شخصی بیان متمرکز پیشرفت اجتماعی است. هم توسعه فردی و هم توسعه کلی جامعه از طریق اقدامات افراد منفرد ارتقا می یابد و این امر مستلزم آن است که همه کیفیت خود را ارتقا دهند. به این ترتیب، کیفیت کلی جامعه بهبود می یابد و هماهنگی اجتماعی امکان پذیر می شود. از این می تواند مشاهده شود که خنثی سازی فرد و جامعه در فرهنگ اسلامی از اهمیت زیادی برای ایجاد جامعه هماهنگ برخوردار است.

     اسلام برای اینکه افراد و جامعه را در وضعیت توسعه بی طرف و متعادل قرار دهد، حقوقی را تصریح می کند که افراد باید در جامعه از آن بهره مند شوند تا منافع و نیازهای افراد را برآورده سازند، شخصیت ها و شرافت خود را حفظ کنند و از این طریق به خودسازی انسانی دست یابند.

     در قرآن آمده است: "بدین سبب بر بنی اسرائیل چنین حکم نمودیم که هر که نفسی را بدون حق قصاص و یا بی آنکه فساد و فتنه ای در روی زمین کند بقتل رساند مثلا آن باشد که همه مردم را کشته و هر که نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آنست که همه مردم را حیان بخشیده (که یک تن منشأ حیات خلقی تواند شد) و هر آینه رسولان ما بسوی خلق با ادله و معجزات آمدند برای اصلاح خلق و بسیاری از مردم بعد از فرستادن رسول باز روی زمین بنای افساد و سرکشی ار گذاشتند" (۵:۳۲). در این آیه احترام به حیات تجسم یافته و مصونیت از حیات انسان برای محافظت از "حق وجود" فرد مقرر شده است.

     در قرآن آمده است: "به حقیقت مؤمنان (که از یک روح قدسی رسول به وجود آمده اند) همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران (ایمانی) خود (چون نزاعی شود) صلح دهید و خداترس و پرهیزگار باشید، باشد که لطف و رحمت الهی گردید (۴۹:۱۱)". " ای اهل ایمان مؤمنان هرگز نباید قومی قوم دیگر را مسخره و استهزاء کنند (شما چه می دانید؟) شاید آن قوم که مسخره می کنید بهترین مؤمنین باشند و نیز بین زنان با ایمان قومی دیگری را سخریه نکنندکه بسا آن قوم بهترین آن زنانند و هرگز عیبجوئی (از همدینان) خود مکنید و به نام و لقب های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق (بر مؤمن نهند) بسیار زشت است و هر که از فسق و گناه به درگاه خدا  توبه نکند بسیار ظالم و ستمکار است (۴۹:۱۲)". این دو آیه تصریح می کنند که چه در روی مردم و چه پشت مردم ، مجاز نیست که به شهرت و صداقت دیگران تهمت بزند، از کرامت و شهرت شخصی باید حفظ کند.

     اسلام ضمن تأکید بر حق و آزادی افراد در جامعه، تعهدات فرد را در قبال جامعه برای حفظ و ارتقاء پیشرفت جامعه مقرر می کند. در اسلام، آزادی و حقوق شخصی باید بر حفظ منافع عمومی اجتماعی پیش بینی شود، هنگامی که منافع شخصی و منافع عمومی اجتماعی در تضاد است، ابتدا باید منافع عمومی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال، هر مسلمان موظف است که زکات خود را پرداخت کند. زکات، به این اشاره است که: هنگامی که درآمد و دارای مسلمانان به سهم مشخص رسیده باشند باید از یک چهلم دارایی و درآمد خود را برای فقرا و درماندگان داده شود، تا به فقرا کمک کنند و عقاید خود را ابراز کنند و محبت خود را نشان دهند. این سیستم برای کاهش دادن شکاف بین ثروتمندان و فقرا کمک می کند و جامعه را تثبیت می کند و به ساختن جامعه هماهنگ مساعد است؛ مثال دیگر، هر مسلمان موظف است که وظیفه خود را انجام دهد. از نظر اسلام، هر فرد مسئول در یک زمینه خاص هستند. در حدیث گفت: "شما همه مسئول هستید و باید مسئول زیردستان خود باشند. رئیس دولت در قبال مردم مسئول است، مرد در قبال خانواده مسئولیت پذیر است، زن مسئولیت خانواده شوهر را عهده دار است، و خادم مسئولیت دارایی تحت کنترل خود را بر عهده دارد. هر کس موقعیت خود را دارد و نباید از آن غفلت کند". این حدیث تأکید دارد که هرکسی موظف است که وظیفه خود را در جامعه انجام دهد. مثال دیگر، هر مسلمان موظف است که ثبات اجتماعی را حفظ کند. از نظر اسلام، مسلمانان وظیفه عمومی در قبال جامعه دارند که "مردم را به کارهای خوب تشویق کند، دیگران را از انجام کارهای بد بازدارد". در حدیث گفت: "اگر مردم ناحق را ببینند و مقاومت نکنند، خداوند مجازات او را درگیر همه آنها خواهد کرد". این حدیث تأکید می کند که هر مسلمانی وظیفه دارد ثبات اجتماعی را حفظ کند.

     امروز، ما متعهد به ساختن جامعه هماهنگ سوسیالیستی و حتی جهانی هماهنگ هستیم. به عنوان یک روحیه فرهنگی بی نظیر، اندیشه بی طرفی اسلام باید نقش منابع معنوی را ایفا کند و از ارزش منحصر به فرد خود در این فرآیند استفاده کند.

     اولا، اندیشه بی طرفی که از طرف اسلام بیان می شود، به فراهم کردن  زمینه ای برای هماهنگی متقابل بین مردم و بین مردم و جامعه کمک می کند. جامعه مجموعه ای از مردم است، هماهنگی بین افراد و طبقات مختلف اجتماعی پایه و اساس هماهنگی اجتماعی است. رفتار همه انسانها ریشه در منافع دارد و رابطه بین مردم در نهایت رابطه منافع است. در روند پیگیری مردم به منافع خود، به خاطر دلایل مختلف، مقدار گرفتن منافع متفاوت است. این اختلاف درگیری بین منافع مردم و بین طبقات مختلف اجتماعی است. این اختلاف و تضاد در جامعه سوسیالیستی یک پدیده طبیعی رشد اجتماعی است. به تعبیری خاص، ایجاد یک جامعه هماهنگ به معنای از بین بردن اختلافات و تضادها نیست بلکه برعکس، میزان مشخصی از اختلاف و حرکت متناقض منشأ قدرت توسعه اجتماعی است. اندیشه خنثی سازی اسلام طرفدار"هماهنگی اما با وجود داشتن اختلافات" بر فرض شناخت اختلافات و تضادها است. اسلام معتقد است که تنها با استفاده مناسب از تفاوت ها و ویژگی های بین چیزها برای تکمیل یکدیگر و هماهنگی امور مختلف می توان نقش کلی ترکیب چیزهای مختلف را به طور کامل انجام داد. اگر ما می خواهیم یک جامعه هماهنگ ایجاد کنیم، ابتدا باید اختلافات را بشناسیم، اعتدال را حفظ کنیم، هماهنگی را دنبال کنیم و به وحدت و توازن تضادها توجه کنیم. به طور خاص، ما می دانیم که بین عناصر موجود در داخل و خارج از جامعه واقعی تفاوت هایی وجود دارد، و اینکه بسیاری از این اختلافات منشأ نشاط اجتماعی است. گستردگی این اختلاف، حرکات متناقض متنوعی در داخل و خارج از جامعه را باعث است، اما برای تحقق هماهنگی متقابل بین مردم و بین مردم و جامعه، حرکات متناقض متنوع باید در محدوده مجاز وحدت نگهداری شود، این با خنثی سازی فرهنگ اسلامی سازگار است.

     ثانیا، اندیشه بی طرفی اسلام، به ایجاد پایه و اساس ایدئولوژیک برای توسعه اقتصاد مدرن و ثبات محیط هماهنگ اجتماعی کمک می کند. خنثی سازی (بی طرفی) اسلام بر وحدت تضادها  و "هماهنگی" تأکید می کند، که برای حفظ ثبات اجتماعی از اهمیت نظری برخوردار است. با تعمیق بیشتر اصلاحات و درباز، تضادهای گوناگون اجتماعی وضعیت پیچیده تری به وجود می آورد. پس برای برخورد با این تضادها، نباید از "هماهنگی" استفاده کند تا مجبور به تناقضات شود، بلکه باید از "بی طرفی" استفاده کند، یعنی از روشهای "خنثی سازی" و "مناسب" استفاده کند. هماهنگی تناقضات گوناگون و محدود کردن تضادها به میزان "درجه" تغییر کیفیت متقابل، اجازه نمی دهد تا جایی توسعه یابد که وحدت را از بین ببرد و ثبات اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد.

     ثالثاً، اصل بی طرفی و میانه روی از طرف اسلام حمایت می شود تا مرجعی برای توسعه اقتصادی چین و ساخت سوسیالیستی با خصوصیات چینی ارائه شود. اسلام همواره مدعی است که همه چیز باید مناسب باشد، نه بیش از حد و نه کم از حد. در توسعه اقتصادی ما همچنین مشکل میزان مناسب وجود دارد. فقط میزان مناسب می تواند توسعه پایدار اقتصاد را تضمین کند. اگر اقتصاد خیلی سریع توسعه یابد، به راحتی منجر به سردرگمی اقتصادی خواهد شد؛ اگر توسعه اقتصادی خیلی کند باشد، قادر به پاسخگویی به نیازهای رو به رشد مادی و فرهنگی مردم نخواهد بود و با سرعت توسعه اقتصادی جهان همگام نخواهد بود. بنابراین، یافتن سرعت مطلوب مناسب برای توسعه اقتصادی چین بسیار مهم است. از این نظر ، اصل معتدل اندیشه بی طرفی سلام می تواند درسهای مفیدی از نظریه ایدئولوژیک برای ما فراهم کند.

     تفکر بی طرفی اسلام جنبه مشترک با دکترین میان روی مکتب کنفوسیوس چین دارد. اسلام عدالت و اعتدال را عملمهم اخلاقی مسلمانان می داند و یک هنجار رفتاری را تشکیل می دهد که کارها را به صورت بی طرفانه انجام دهند و اعمال نیک را حفظ کنند. کنفوسیوس از مردم می خواهد که در کلام و کردار خود از روح انسانی و عدالت اجتماعی منحرف نشوند. اندیشه خنثی سازی اسلام و میان روی کنفوسیوس، آموزه های عقلانیت و انصاف جامعه بشری است و در کنار هم آنها برای ساختن جامعه هماهنگ خردهای بزرگی را تحمل می کنند.

     در آخر، مفهوم توسعه معتدل و متعادل از طرف اسلام حمایت می شود، برای ارتقا هماهنگی و پیشرفت کلی جهان کمک می کند. امروز، با ورود جامعه بشری به قرن بیست و یکم، مردم به طور فزاینده ای از اهمیت توسعه مسالمت آمیز آگاه هستند و اهمیت صلح را برای توسعه جهانی می شناسند. صلح ، توسعه و همکاری به پیگیری ایده آل (Ideal pursuit) برای مردم همه کشورهای جهان تبدیل شده است. اندیشه بیطرفی اسلام یک پاورقی تاریخی مفید و پشتیبانی از منابع برای این اجماع جهانی فراهم می کند. امروز، در روند حفظ و تحقق صلح جهانی، توسعه و همکاری  ، ما بیطرفی اسلام را به عنوان هنجارهای اساسی همزیستی مسالمت آمیز، احترام متقابل تبدیل  کرده ایم که مطمئناً به کمک ملل و ملت ها کمک خواهد کرد، و ساخت و ساز سرنوشت مشترک بشر را به طور موثر ارتقا می بخشد.

یانگ فا مینگ (Yang fa ming) : رئیس انجمن اسلامی چین

منبع : مجله "مسلمان چین"، شماره ۲، سال ۲۰۱۸

کد خبر 1489

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =